کمال خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات ، 6 خردادماه در اطلاعیهای اعلام کرد که مطلب نقل شده از آقای دکتر علی باقری در مورد ارسال نامهای از سوی دولت هشتم به دولت آمریکا در مورد گروههای مقاومت بیاساس است. وی همچنین در اطلاعیه خود آورده است انتظار میرود ایشان از نسبت دادن چنین اقدام نادرستی به دولتی که کمکهای آن به حزبالله در مقایسه با سایر دولتها همواره مورد توجه و تقدیر سید مقاومت، جناب آقای سید حسن نصرالله قرار داشته است، احتراز کنند.
همچنین وزیر امورخارجه دولت اصلاحات در ادامه از علی باقری عضو مذاکره کننده در دولت نهم و دهم خواست که اسناد خود را منتشر کند.
این تکذیبیه درحالی رخ داده است که شواهدهای تاریخی حکایت از صحت ارسال این نامهی ننگین دارد.
شهریور ماه سال گذشته ترجمه کتاب خاطرات وندی شرمن به نام «بدون هراس» با مقدمه علی باقری معاون سابق سیاست خارجی و امنیت بینالملل دبیرخانه شورای امنیت ملی، منتشرشد که در مقدمهی این کتاب نیز باقری نکاتی پیرامون این نامه مطرح کرد.
اما محتویات این نامه چه بود که اصلاحطلبان با وجود شواهد تاریخی بسیار و نقل قولهای قابل استناد از سوی افراد مختلف وجود آن را تکذیب میکنند؟ بر اساس این نامه دولت خاتمی پیشنهاد داده بود که در ازای خارج کردن نام ایران از کشورهای «محور شرارت»، که جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا این تقسیمبندی را ارائه کرده بود، جمهوری اسلامی متعهد خواهد شد که کلیه فعالیتهای هستهای خود را تعطیل کند و از حمایت گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین دست بکشد.
طرف غربی در ازای این خوشخدمتی علاوه بر خارج کردن نام ایران از کشورهای محور شرارت، گروهک منافقین را در لیست گروهکهای تروریستی نگه میداشت.
گویا کمال خرازی فراموش کرده که نامهی مذکور برای اولین بار توسط بیبیسی افشا شد. سپتامبر2006 بود که شبکه 4 رادیو بیبیسی اعلام کرد:« در این نامه، ایران نه تنها از کمک به ثبات در عراق و دست برداشتن از حمایت گروه های فلسطینی سخن به میان آورده بود، بلکه پیشنهاد داده بود برای خلع سلاح حزب الله تلاش کرده و تمام فعالیت های هسته ای خود را شفاف کند.»
مدت زیادی از انتشار این مطلب نگذشته بود که این محتوا توسط دنیس راس نیز تایید شد. «دنیس راس»، مشاور ارشد جورج بوش در مقالهای که در مجله نیوزویک به چاپ رساند نوشته بود: «تاریخ نشان داده ایران در مقاطعی در قبال فشار سیاسی بینالمللی جواب دلخواه را داده است. برای مثال در سال 2003 پس از نابودی ارتش عراق توسط نیروهای امریکایی، دولت وقت از طریق سفیر سوئیس در ایران پیامی به واشنگتن ارسال کرد تا با این کار نگرانیهای امریکا را درباره برنامههای تسلیحاتی تهران و حمایت ایران از حزبالله و حماس تا حدی تخفیف دهد.»
البته تنها آمریکاییها نبودند که ارسال نامه2003 را تایید کردند. سال 94 کتاب خاطرات سیدحسین موسویان، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی در زمان ریاست آقای روحانی، به چاپ رسید. ناگفتههای یک دیپلمات روایت سالهاییست که موسویان رهبری تیم مذاکره کننده هستهای را به عهده داشته است.
او در کتاب خاطرات خود ارسال این نامه را تایید میکند. «صادق خرازی سفیر وقت ایران در پاریس، در نظریهای غیر رسمی طرحی جامع درباره مذاکره و همکاری به امریکا پیشنهاد کرد... این نظریه از طریق تیم گالدیمان، سفیر سوئیس در تهران برای دولت امریکا ارسال شد و هدف از این کار انجام مذاکره برای پایان دادن به خصومت سیساله ایران و امریکا بود.»
سید حسین موسویان 5 سال قبل از علی باقری وجود این نامه را تایید کرده است. نامهای که به هرحال خروجی وزارت خارجه در دوران اصلاحات بوده است.
بنابراین تکذیب این نامه راهکار مناسبی برای پاک کردن چنین لکهی ننگی از دامان وزارت خارجهی دولت اصلاحات بنظر نمیرسد. از طرفی دیگر صدور اطلاعیه خطاب به علی باقری پیرامون این نامه اصلا منطقی نیست چرا که خیلی قبلتر از دکتر باقری، موسویان در کتاب خاطرات خود از ارسال چنین نامهای خبر داده است. پس بهتر است آقای خرازی خطاب اطلاعیه خود را عوض کرده و از موسویان درخواست ارائه سند نمایند!
منبع : رجا